زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
شهر! آرامش بگیر، آهسته ترکت میکنم چند سالی باتو بودم، رفع زحمت میکنم در مقامم آیه های «هـل اتی...» آمد ولی یک نـفـر بر پیکـرم باشد قـناعت میکنم انتظار همسرم را می شکم اما بس است ازهمان روزی که رفت احساس غربت میکنم مثل هر روز خـدا رد سـلامـم می کـنـید مثل هر روز خـدا با چـاه خـلوت میکنم یاد آن لحن قنوت هر شب و روز شما... همچنان بر مردم این شهر خدمت میکنم آه، من رفتـم ولی ای قـاتـل زهـرای من گریه تا مـرگم به یاد آن مصیـبت میکنم چند خطی هم برای روضه اش می آورم از همین جا قتلگاهت را زیارت میکنم: «آه فـرزنـدم، تـرک برداشتـه لبهـای تو اکبرم، آب گـلـو را با تو قسمت میکنم» انـتـظـار مـنـتـقـم تـسـکـیـن قلبم می دهد حیف دارم غیبتت را کم کم عادت میکنم! |